- رش بکشیین
روان شدن، جاری بودن، به حرکت درآمدن حشرات و خزندگان
معنی رش بکشیین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لرزیدن
غذا خوردن با عجله و ولع
دنبال هم قرار داشتن، پشت سرهم قرار گرفتن
به نخ کشیدن ماهی و یا برخی اقلام نباتی و غذایی، ردیف کردن
به ثمر رسیدن، متر کردن، جلوگیری از ارتکاب عمل خلاف
تیز کردن کارد و دیگر ادوات، تابیدن
رشد بی رویه ی ساقه های سبزیجات
صدایی که هنگام گلودرد ادا شود
بیرون آوردن چیزی از جایی
کشاندن اشیا بر روی زمین
فریاد زدن جیغ کشیدن، زوزه ی گرگ
لره بکشیین
چیزی را روی زمین کشاندن
لیسیدن
برداشتن مقداری از چیزی، دلخور بودن، به طرف خود کشاندن
دم کشیدن، پخت کامل پلو
دست کشیدن از کاری، مالیدن، ماساژ دادن، نوازش کردن
جلو کشیدن، کسی را جهت پرسش درباره ی موضوعی خاص نزد خود فرا
قطع ارتباط کردن
ریختن و پراکنده کردن بار به هنگام حمل در اثر بی احتیاطی
بر زمین کشیدن اجسام و یا اشیا
به کار گرفتن بی قاعده ی افراد یا وسایل، کار کشیدن بیش از
حرکت کردن، همانند حرکت خزندگان خزیدن آهسته
حمام کردن، کنایه از عسل کردن، آب کشیدن پارچه و پوشاک
با سرعت غذا را بلعیدن، غذا خوردن با تعجیل
جلو کشیدن، فراخواندن شاگرد و یا هرکسی برای پرسیدن چیزی
درد پیش از زایمان، درد کشیدن
به جلو کشیدن، وارد گفتگو شدن با کسی جهت به حرف آوردن او
دراز کشیدن، تیغ کشیدن روی پوست بدن جهت حجامت یا هر قصد دیگر.، رشد کردن، رشد گیاهانی که بوته ی رونده دارند
پاره، لاشه، صوتی در بیان خوشحالی، وصله کردن
انکار کردن، منکر شدن به صورت تعمدی، جر و بحث کردن
روبرو ساختن، مقابله ی دوتن جهت کشف حقیقت، خیره شدن، در
خرناس کشیدن در خواب، خرخر کردن
آه سرد کشیدن